کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : علیرضا وفایی     نوع شعر : مرثیه     وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن     قالب شعر : غزل    

این همه نیزه و شمشیر و سپر لازم نیست            موقع کـندن گل تـیر و تبـر لازم نیست

در جدالی که فقـط خـطبه قرائت می‌شد            طفل معصوم زدن را، به نظر لازم نیست


آب می‌دادی‌ام این طفل ز دنیا می‌رفت            قاتلش بود عطش، تیر دگر لازم نیست

نیت جـنـگ نـدارد، پـی آب آمـده اسـت            این همه لشکر و گردان و نفر لازم نیست

پسرم نـیـست اگـر زنـده بـیـایـد خـیـمـه            شوهرم بی‌کس و یار است پسر لازم نیست

دق نده حـرمـلـه، گـهـوارۀ او را نشکن            خون دل خورده‌ام و خون جگر لازم نیست

روضۀ مشک بخـوانم پـسرم می‌خـوابد            بین این همهـمه لالایی اگر لازم نیست

شیر دادنـد به اطـفـال، زنـان در بـازار            بعد از این شام که دیدیم، سحر لازم نیست

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نیست اندازۀ سر نیـزه، سر اصغـر من            به روی دست ببر، نیزۀ سر لازم نیست

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : آرش براری نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : چهارپاره

گاهی وقتا توی خواب آروم میشه            علی آروم شه رباب آروم میـشه
بـخـدا چـیـز زیـادی نـمـی‌خــواد            با یکی دو قطره آب آروم میـشه


ســایـه سـرش پــر مـلــک شــده            تـازه یـه ذرّه تـبـش خـنـک شـده
کـاش می‌شد فـقـط لبـاشو تر کنم            لـبش از عـطـش ترک ترک شده

مـادرش گـهـوارشـو تکـون میده            اما این گـریه مگـه امـون مـیـده؟
اگه می‌تونی یه کاری کن حسین            بچه‌م از تـشنگی داره جـون میده

به دلـم زدی چـه تـیـری حـرمـله            از خـدا می‌خـوام بـمیری حرمله
بـد جـوری دل مارو آتیـش زدی            الـهـی آتـیـش بـگـیــری حـرمـلـه

کاش که سهم گریه‌هات خنده نشه            کاش که هیچ بابایی شرمنده نشه
سر بچه‌م به یه مـو بـنـده حـسین            مراقب باش از تنـش کـنـده نـشه

بـا خــدا راز و نــیـازشـو بـبـیـن            دستای کوچـیک و نـازشو بـبـین
مــادرش بـبـیـنـدش دق مـی‌کـنـه            آخـه چـشـم نـیـمـه بـازشـو بـبـین

: امتیاز

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

بی‌هوا تیر عـدو بوسه به حلقومت زد            دست من هست اگر نه سر تو می‌افـتد

گردنت بـند به مـویی شـده بر دسـتـانم            بدنم بـی‌حـرکـت مـانـده و سـرگـردانـم


موجی از خـون گلویت به رخم پاشیده            اثـر شـدت ایـن تـیـر سـرت چـرخـیـده

چهره‌ات زود در این فاجعه تغییر نمود            شمر با خنده‌ای از حـرمله تقـدیر نمود

مانده‌ام تیـر چگـونه به گـلویت جـا شد            ناگهان پشت سرت مثل شکـافی وا شد

مادرت کاش سـر قـبـر تو زائـر نشود            کوچه کوچه به هوای تو مسافـر نشود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه تغییر داده شد. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

بی‌هوا تیر سه‌پر بوسه به حلقومت زد            دست من هست اگر نه سر تو می‌افـتد

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : حسن کردی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعولن فعولن فعولن فعول قالب شعر : مربع ترکیب

شـده آب آب حــرم بـی‌جــواب            کمی روی دستان مادر بخواب
ببین مادرت از خجالت شد آب            چه کردی تو با حال و روز رباب


لبانت تـرک خـورده شرمـنده‌ام
از این چـشم آزرده شـرمنـده‌ام

لـبت چـون دل مـادرت سوخته            از آن بیـشتر حنجـرت سوخـته
ز هُـرم عطش پیکـرت سوخته            گل اشک چـشـم تـرت سوخـته
تو با جان این خسته بازی مکن
تـلـظی مکـن دل نـوازی مکـن

عـلیِ مرا خـواهش شیر نیست            به چشمان تو ترسِ شمشیر نیست
اگر چه گریزی ز تقدیر نیست            گـلـوی تو انـدازۀ تـیـر نـیـست
پدر را ز قول من ای جان بگو
بـپـوشـان سـپـیـدیِ زیـر گـلــو

بـرو مـرد مــادر خـدا یـاورت            الـهــی بــلایـی نـیــایـد ســرت
خراشی نگـیرد به بال و پـرت            بـرو بـعـد تو وای بـر مـادرت
تـو را می‌سـپارم به دست پـدر
تـویی هـسـتی من و هست پدر

بـبـیـن بـی‌قـرار تـوأم بـی‌قـرار            بـمـان تـا بـهـارم بـیـاید، بـهـار
نــدارد تـنـت طـاقـت کــارزار            گلوی تو را با سه شعبه چه کار
به زیر گلو مثل یک نیزه خورد
رد بـوسـه‌هـای مـرا تـیـر بـرد

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محسن راحت حق نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

جانِ هرکس دوست داری، جانِ من آرام‌تر            دست و پا را گم نکن، ناله مزن آرام‌تر

دست و پا کمتر بزن بیرون کشم این تیر را            می‌کُـشی آخـر مرا ای بت‌شکـن آرام‌تر


شیرخواره کودکم! آماده‌ای؟ وای از دلم            تیر را بیرون کـشیدم، خـسته تن آرام‌تر

گوش تا گوشت عجب ذبحی شده بی‌عیب و نقص            سر که آویزان شده گـلگـون بدن آرام‌تر

باز هم کُـشتی مـرا با گریه‌هایِ آخـرت            می‌زنم بوسه بر این غـنچه دهن آرام‌تر

مـادرت ای‌کاش از خـیـمه نیـاید دیـدنت            می‌برم دفنت کنم دور از دو زن آرام‌تر

مطمئنم سُمّ مرکب‌ها به تو خواهد رسید            می‌شوی مانـندِ من صـدپـاره تن آرام‌تر

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن خندیدن علی اصغر در آخرین لحظه تغییر داده شد. موضوع خنده حضرت علی اصغر عليه‌السلام در لحظۀ شهادت در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این موضوع در قرن سیزدهم برای اولین بار و بدون هیچ استنادی در کتاب مُحْرِقُ القُلوب تحریف شده است ( علما و محققیق کتاب مُحْرِقُ القُلوب را جزء کتب معرفی تعریف و تعیین کرده اند) جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

باز هم کُـشتی مـرا با خـنده‌هایِ آخـرت            می‌زنم بوسه بر این غـنچه دهن آرام‌تر

زبانحال سیدالشهدا علیه‌السلام در شهادت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محسن صرامی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

وسـط خـطـبۀ من بـود که پـیـش نـظـرم            تیری از چله رها، خورد به حلق پسرم

دست و پا می‌زد و من در عوضش جان دادم            گریه‌ها کرد به حال من و او چـشم ترم


سر او سمت هوا بود و سر من به زمین            آسمان گشت خراب از غم او روی سرم

خون او را به هوا ریختم و شخص خدا            تسلیت گفت از این داغ به سوز جگـرم

با غم اکبر من، اصغر من فـرق نداشت            هم اثر بر جگرم داشت غمش هم کمرم

دو قــدم رفـتـه‌ام و چـنـد قـدم بـرگشـتـم            من نـدارم بـخـدا پـای رسـیـدن به حـرم

مادرش منـتـظر اوست دم خـیمه هـنوز            خــبــر داغ عــلـی را نــتــوانــم بــبــرم

بر دلـم مـاند زبان باز کـنی، قـد بکـشی            حسرت‌اش مانـد برایم که بگـوئی پـدرم

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

جان به پیکر داشت وقتی مشک‌ها جان داشتند            کاش می‌شد ابرها آن روز باران داشـتند

کاش می‌شد قطرۀ آبی به خیمه می‌رسید            آب‌ها هم کـاش که حُـرّ پـشـیمان داشتـند


آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه            آب ها از شـمر گـویا اذن مـیدان داشـتـند

کــودکـی آرام شـد بـا لای لای تــیــرهـا            بعد از آن گهواره‌ها خواب پریشان داشتند

سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد            مجـلس مـرثـیـه‌ای آیـات قـرآن داشـتـنـد

بـنـد قـلـب آسـمـانی‌ها به مـویی بـند بـود            بر نخ قـنداقه‌اش از بس که ایمان داشتند

چون خدای کعبه بود و لایق تسبـیح بود            آن که را زیر عبای عرش پنهان داشتند

هیچ داغی مثل داغ کودک شیرخواره نیست            اهل بیت از حرمله بغض دو چندان داشتند

: امتیاز
نقد و بررسی

با توجه به اینکه تصریح بر شش ماهه بودن در کتب تاریخی متقدم و معتبر نیامده است و این موضوع برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ذخیرة الدارین آمده است لذا بیت زیر تغییر داده شد،

هیچ داغی مثل داغ کودک شش‌ماهه نیست            اهل بیت از حرمله بغض دو چندان داشتند

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

نیزه‌ها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند            ماه‌های روی نیـزه چـشم گـریان داشـتند

ترسیم حالات حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر

شاعر : ابوالفضل عصمت نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

با روضه خطبه خواند به لحن محن رباب            زینب‌تـرین روایت یـک شـیـرزن رباب

رویـم نـدیــده روی سـپـیــدم نــمــوده‌ای            با توست روی فاطمه در این سخن رباب


یکـسـال گـرچه سوخـتـه‌ای زیـر آفـتـاب            در سـایه‌ات نشـسـته بهـشت عـدن رباب

با اینکه کربلا وطـنش شد پس از حسین            دیگـر نـمـانـد بعـد پـسـر در وطن رباب

در مجلسی که مرثیه خوانش رقیه است            زینب خطیب می‌شود و لطـمه‌زن رباب

در راه شـام خــیـره به گـهــوارۀ فــراق            گـاهی سـکـیـنه است ولی عـمـدتاً ربـاب

قــربــان ســـوز آذری روضــه‌هـای تـو            سولموش علیِّ اصغره لای لای دیَن رباب

بس کن عروس فاطمه از دست می‌روی            تازه عـروس را چه به لطمه زدن رباب

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن تحریفی بودن حذف شد؛ همانگونه که بسیاری از علما و محققین همچون علامه بیرجندی؛ شیخ عباس قمی و .... در کتب کبریت احمر (ص ۱۴۱) منتخب التواریخ ( ص ۲۲۴) مقتل تحقیقی (۲۲۹) پژوهشی نو در بازشناسی مقتل سیدالشهدا (ص ۲۴۰) و .... تصریح کرده اند موضوع نبش قبر و سر به نیزه زدن حضرت علی اصغر صحت ندارد و تحریفی است!! این قصۀ جعلی و ساختگی برای اولین بار در قرن سیزدهم در کتاب ریاض القدس آن هم بدون هیچ استنادی تحریف شده است « کتاب ریاض القدس توسط علما و محققین تاریخی جزء کتب تحریفی معرفی شده است»؛ جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

بر نیزه رفته است ولی بی‌کفن که نیست            قـنداقـه شد به قـامت طفـلـت کـفن رباب

زبانحال حضرت رباب در شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : رضا قاسمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

زندگی برگشته؛ با هوی مسیحایی که نیست            آب، آورد از فراتِ خشک، سقایی که نیست

چشم‌هایش گرم شد؛ گهواره می‌خواهد چه کار؟!            طفلکم خوابیده؛ روی دست بابایی که نیست


دوختم پیراهنِ یک‌سالگی را پیش پیش            دلخوشم امروز، با رویای فردایی که نیست

تا بغل وا می‌کنم؛ با شوق، سویم می‌دَود            ایستاده روی پای خویش، آن پایی که نیست

لای‌لایی؛ خنده؛ بابا گفتنش؛ یا گریه‌اش            گوش‌هایم پر شده با این صداهایی که نیست

باز هم باران گرفت و مشک‌هایم آب شد            از عطش می‌ترسم از روز مبادایی که نیست

اشک‌هایم رود‌ شد؛ تا که نمیرد ماهی‌ام            می‌رود این رود، در آغوشِ دریایی که نیست

هر شبم با فکر مادر بودنم سر می‌شود            خون شده چشمانم از کابوسِ رویایی که نیست

زندگی بعد از علی دیگر برایم مردگی‌ست            قبر این بی‌شیرخوار آنجاست، آنجایی که نیست

مرده‌ام در کربلا؛ در روز عاشورای سرخ            زنده‌ در دنیای رویاهام، دنیایی که نیست

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام و حضرت عباس علیه‌السلام

شاعر : محمدهاشم مصطفوی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : ترجیع بند

مـا جـمـلـه هـوادار تـو هـسـتـیـم آقـا            عـمـری‌ست گـرفـتـار تو هـسـتیم آقا
کافی‌ست که لب تر بکنی، می‌میریم            مــا مــیــثـم تـمّــار تـو هــسـتـیـم آقـا


دَرهم بخـر، از خـوب و بد ما بگـذر            ای خـوب‌تـرین، یـار تو هـسـتـیم آقا
احسان بنـمـا و طلبت افـزون کن            بر مـا که بـدهـکـار تـو هـسـتـیـم آقا
ای شــاه مـران خـیـل غـلامـانـت را            مـا خـــادم دربـار تـو هـسـتـیــم آقــا
بگـذار که بر گِـرد شما خوش باشیم            تو بـاغ گـلـی، خـار تو هـسـتـیـم آقـا

بــگــذار کـه آرام بـگــیــرم امـشـب
بـگـذار که مـن لال بـمـیـرم امـشـب

 

گل گفتم و دل در اظطراب افتاد و            در سـیـنۀ شـعـرم الـتهـاب افتاد و
رنگ از رخ شعر من پرید از این حرف            در قـافـیـه‌هـایـم انـقـلاب افـتـاد و
ای وای خـدا خــیـر کـنـد امـشـب را            در خاطر من طفـل رباب افتاد و
ظـهـری که مـیان خـیـمه‌ها آب نبود            اصغر ز عطش به پیچ و تاب افتاد و
چـشـمان عـلـی به سـیـنـۀ مـادر بـود            مادر جگرش گشت کباب، افتاد و
از بس ز عطش به صورتش چنگ زده            مادر چه کند؟ فکر طناب افتاد و
چون حال و هوای حرم اینگونه بدید            سـقـای حـرم به فـکـر آب افتاد و

بــگــذار کـه آرام بـگــیــرم امـشـب
بـگـذار که مـن لال بـمـیـرم امـشـب

برخاست ز جا بسوی شط کرد شتاب            تـا قــطـرۀ آبــی بـرسـانـد بـه ربـاب
یک مشک ز آبِ نهر پر کرد ولی            این اول روضه بـود و آغـاز عـذاب
بگذار نگویم که چه آمد به سرش            بگذار نگویم که ز خون گشت خضاب
بگذار نگویم که سرش از چه شکست            یا از چه شد اهل خیمه‌ها خانه خراب
بــگــذار کـه آرام بـگــیــرم امـشـب

بـگـذار که مـن لال بـمـیـرم امـشـب

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت علی اصغر علیه‌السلام

شاعر : ناشناس نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلین قالب شعر : غزل

پیمبر می‌زند رخسارش اما نه پیمبر نیست            پیمبر نیست اما از پیمبر نیز کمتر نیست

رسید و خاتمیت را نمی‌دانم چه باید گفت            که گفته بعد پیغمبر پیمبرهای دیگر نیست؟!


زمین می‌لرزد از نوع قدم‌هایش نمی‌دانم            چه باید گفت نامش را اگر این مرد، حیدر نیست؟!

زبان مانده است از گفتن قلم عاجز شد از رفتن            دریغا وصف او در بیت های ما میسر نیست

شگفتا! مانده‌ام باید به جز اکبر چه گفت او را            که از اوصاف او گفتن کم از الله اکبر نیست

الا شاعر چه می‌جویی میان واژگان او را            فقط یک بیت را در خور اگر داری بیاور، نیست

علی‌های حسین بن علی مانند هم هستند            برادر را چه کس گفته است مانند برادر نیست!

همین یک بیت را یک روضه می‌خوانم؛ عبا پهن است            علی اکبر است این ارباً اربا، آه اصغر نیست

: امتیاز

مدح و مناجات با سیدالشهدا علیه‌السلام و شهادت حضرت علی اصغر

شاعر : اسماعیل روستائی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل

وقتی که باید عمر را بی‌روضه سر کرد            بهتر که از این زندگی صرف نظر کرد

جان را بگـیر اما صفـای روضه را نه            آخر چه خاکی باید از این غم به سر کرد


تکـلـیف ما را چـشـم ما کرده مشخـص            باید که هر جا شد بـرایت دیـده تر کرد

سرمایه ما گریه هست و سود ما اشک            این روزها بـازار ما خیـلی ضرر کرد

دیشب پیِ پـیـراهن مشکـیـش می‌گـشت            هر چه که با من کرد این عشق پدر کرد

پیراهـنـش را یافت و با گـریه می‌گـفت            شـاید چه دیـدی نـالـه‌هـای ما اثـر کـرد

بیچـاره آنکه عاشـق کـرب وبلا نیـست            بیـچـاره آنکه روزگـارش را هـدر کرد

خـیلی دلش می‌خـواست تا باشـد محـرم            آن عاشقـت خیلی غـریـبـانه سـفـر کرد

بگـذار هر که هر چه می‌خـواهد بگوید            ما را برای روضه‌ات زهـرا خـبر کرد

می‌سوزم و می‌نالـم از این داغ هر بار            در هر کجا این روضه از یادم گذر کرد:

آورد مــیـدان اصـغــرش آبـی بـنــوشـد            اما عـدو در چـلـه‌اش تـیـر سه‌پـر کـرد

قـنـداقـه را بالا گـرفت و دید چـشـمـش            که حرمله قـوصِ زِهش را بیـشتر کرد

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن موضوع تیر سه شعبه حذف شد. جهت کسب آگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه فرمائید و یا در همین جا کلیک کنید

با یک شه شعبه کودکش را سر بریدند            چهره خضاب از خون حلقوم پسر کرد

سبک های سقائی شهادت حر بن یزید ریاحی

شاعر : مجرد ، رنگچان، زارعی، مسکین، سائل نوع شعر : مرثیه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک ۳                               

دل تـو را مـن اگـر شـکـسـتـم            بـیـامــدم بـر، تـو ره بـبــسـتـم

کـنـون پـنـاهـنـده بر تو هـستم            بیا و بگذر؛ ز من حسین جان


************* بند دوّم *************

بـه ســوز ســیــنــۀ مــادر تـو            به اشک چـشـمان خـواهـر تو

بـه حـق اطـفـال مـضـطـر تـو            بیا و بگذر؛ ز من حسین جان

********************************************

پخش سبک ۵                                     ( به سبک: قاسم ای گل زهرا)

حسین جان، بده رخصت به حر غمگین (۲)

که شـوم اکـنـون، به فـدای تـو، به مـنـای تـو، به دل آتـشـیـن (۲)

*********** بند دوّم ***********

خـادمـم، من از هـمّـت، به آل یـاسیـن (۲)

که در این هامون، به ندای تو، به رضای تو، بـشوم یار دین (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۶                              

حُـرِّ عـبدم، جـان نـثـارِ تو (۲)              آمـــدم مــن، در کــنــارِ تــو

زار و خسته‌ام حسین** دل شکسته‌ام حسین** ای حسین جان، ای حسین جان(۲)

************* بند دوّم *************

سَر به زیـرم، در برابـرت (۲)              بگـذر از من، جـانِ مـادرت

ای امیرِ عالمین** دِه پناهم ای حسین** ای حسین جان، ای حسین جان(۲)

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۲۲                   

من آنم که ره را به رویِ تو بـسـتم            دلِ اهـلِ بـیـتِ پـیــمـبـر شـکـســتـم

نگـیـرد اگـر دستِ لطـفِ تو دسـتـم            دگر رو به درگاهِ که آورد حُر؟(۲)

********** بند دوّم *********

بـیا بگـذر از من که من روسیـاهـم            پـشیـمـانـم و اشک و آهـم، گـواهـم

بـبخـشا تو بـر مـن، بـده تو پـنـاهـم            دگر رو به درگاهِ که آورد حُر؟(۲)

** شعر از: سائل**

********************************************

پخش سبک ۳۰                                      ( به سبک: دگر ندارد توان و طاقت)

خجل شدم من زِ اشتباهم، که سر فکنده، من از گناهم

زِ در مرانم، دگر حسین جان، به رحمتِ تو، بُوَد نگاهم

نهـاده‌ام سـر بـر آسـتانت، بـبـیـن که حُـرّم بـده پـنـاهم

********** بند دوّم *********

ترحمی کن که روسیاهم، به درگهِ خود، بده تو راهم

زِ کردۀ خود، منم پشیمان، که اشک و آهم، بُوَد گواهم

نهـاده‌ام سـر بـر آسـتانت، بـبـیـن که حُـرّم بـده پـنـاهم

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۳۷                                               ( به سبک : به کربلا شد امشب )

غـــلام ثــارالــلــهـــم

نظـر ز احـسان، به حـر نـالان، غمین نشستم؛ بگیر تو دستم

ببـین تو اشک و آهـم

مـنـم پـشیـمـان، در این بـیـابـان، ره تو بستـم، دلـت شکـسـتم

********** بند دوّم *********

ز حــال تــو آگــاهــم

که جـان نـثاری، ز بهـر یـاری، تو را نگارم ، به حق سپارم

بــود شـهـادت راهــم

قـدم گـذاری، به افـتخـاری، حـسین کـنـارم، چـو جـان نـدارم

**شعر از: محمد رنگچیان**

********************************************

پخش سبک ۳۹                          ( به سبک: حسین جان برادر )

حسین جان تویی نـورِ چشمِ پـیـمبر            نهـم سـر به پای تو ای پـور حـیدر

بـبخـشـا که بـستـم رهـت ای دلاور            که گشتم ز جرم و خطایم پشیمان(۲)

********** بند دوّم *********

مـنـم عـبـد فـرزنـدِ زهـرایِ اطـهـر            دهم جان به راهت چو عبّاس و اکبر

فـدایـت شـوم از گـنـاهـم تـو بـگـذر            که گشتم ز جرم و خطایم پشیمان(۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

********************************************

پخش سبک ۴۴                     

حسین جان حُرِّ نالانم (۲)            غـریـقِ بـحـرِ عــصـیـانـم

شـهـا بـخـشــا گــنـاهــانـم            پـشـیـمـانـم پـشیـمانـم (۲)

********** بند دوّم *********

گر اول ره به تو بستم (۲)            دلِ اطــفــالِ تــو خـسـتــم

به مهرت چون که پیوستم            گرفـتی از کـرم دستم (۲)

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک ۴۶                                  ( به سبک: ای ساقی فداکار )

دارم مـنِ خــطـا کــار، « از تــو امــیــدِ غــفــران » (۲)

جــانِ عــلــی اکــبــر، « بگـذر زِ من حـسیـن جـان» (۲)

«قـلـبِ تـو را شـکـسـتم            شرمنده از تو هستم»(۲)

********** بند دوّم *********

مـن تـوبـه کــردم اکــنــون، « آیـا قــبــول گــردد؟ » (۲)

خــشــنـــود از مــن آیـــا، « قـلــبِ بـتــول گــردد؟ » (۲)

« راه تـو را چـو بـسـتـم            شـرمنـدۀ تو هستم»(۲)

********** بند سوم*********

مـولای من تـوئـی تـو، « من بـنـده‌ام حـسـیـن جان » (۲)

از رویِ زیـنـبِ تــو، « شـرمـنـده‌ام حـسـیـن جـان » (۲)

« دارم امــیـد غــفــران            ازتو حسین حسین جان»(۲)

********** بند چهارم*********

چـون خـاطـرِ تو خـسـتـم، « می‌خـواهـم از جنابت » (۲)

قـبـل از هــمـه زنــم مـن، « شـمـشـیـر در رکـابت » (۲)

« غرق به خون ز میدان            میخوانمت حسین جان»(۲)

**شعر از: محمد مسکین**

********************************************

پخش سبک ۴۸                       

به محضرت رسیده عبد پُر از اشتباهی (۲)           زِ حالـم ای عزیزِ زهـرا گواهی گواهی

بـده به حـرِّ سرشکـسـته پـناهـی پـناهـی           تو ملجاء و امید هر نادم پر گـناهی (۲)

********** بند دوّم *********

امید بخشش از تو دارد شها رو سیاهی (۲)           به این غلامت از وفا کن نگاهی نگاهی

کـنون بـده نجـاتـم از این تبـاهی تـباهـی           تو ملجاء و امید هر نادم پر گـناهی (۲)

**شعر از: مجرد همدانی**

*******************************************

: امتیاز

ذکر سینه زنی اربعین سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : بهمن عظیمی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک   

خـسـتـه تـریـن زائـر کـرب‌ و‌بـلا آمـده            خــواهـر دلـخـونـت از شـامِ بـلا آمـده

در غـم هجرانت از غصه خمیدم ببین            خیز و به چشم خودت موی سپیدم ببین


ای درد و درمانم یا حسین            ای آرام جـانـم یـا حـسـیـن

چـون شمعـی آبـم کردی ای سالار من            خـانـه خــرابـم کـردی ای ســالار مـن

جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین

***********************

بـر ســر نـی دیـده‌ام دیــدۀ گـریـان تـو            خـیز و بـبـین گـشـته‌ام پاره گریبان تو

رأس پُر از خـون تو بر سر نی دیده‌ام            طشت زر و خیزران، مجلس می دیده‌ام

سرنیزه با حنجرت چه کرد            با پیکـر بی‌سـرت چه کرد

نپـرسـی از خـواهـر چرا سیـنه چاکی            مـن بــمــیـرم و نـبــیـنـم زیـر خــاکـی

جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین

***********************

کی رود از خـاطـرم خـاطـرۀ قـتـلگـاه            خاطـرۀ قـتـل یک تـشـنـه لـب بی‌گـناه

خاطرۀ خـنجـر و ضربه به روی گـلو            در دل این قـتـلگـاه شد بدنت زیرو رو

وای از ســوز آه مـــادرت            نعل اسب و جسم بی‌سرت

سـهـم زیـنـبـت شـد نـصـیـب دیـگـران            رأس پــاکـت شـد بــازیـچـۀ ایـن و آن

جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین

***********************

حق بده از فرط غم پیش تو هق‌هق کنم            حق بده تا همچـنان دخـتـر تو دق کـنم

پیش نگـاه تو شرمـنده‌ام و سر به زیر            حال خـراب مرا بین و سراغـش نگیر

از بسکه بعد از تو غصه خورد            در بین ویـرانه جان سپرد

مثل مـادر دسـتـش بر پهلـو می‌گـرفت            تا نـبـیـنم صـورتش را، رو می‌گـرفت

جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین

: امتیاز

ذکر سینه زنی اربعین سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک 

مرا باشد برای روز محشر بهترین توشه            رَوَم از مرقد مولا به سوی قبر شش گوشه
به دشـت پُـر بـلا            به سـمـت کـربـلا


حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

رسد یک کاروانِ خسته و غمدیده و مُضطر            کنار تربت سـرخِ شهـیدِ تـشنه و بی‌سر
به صـحـرای بـلا           
بـه دشـت کـربـلا
حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

رسد زینب کنار خاکِ پاکِ شاه مظلومان            بخواند روضۀ شام و خرابه با دلی سوزان
زِ هـجران و جـفا           
سَـرِ بـر نـیـزه‌هـا
حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

چو شمعی شد وجودم در فراق دلبر و دلدار            کجا بودی حسین جان رفته زینب بر سرِ بازار
پس از کرب وبلا           
عـدو شـد بی‌حـیـا
حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

برادر جان دلم یادِ مدینه روضه می‌خواند            چهل منزل کتک خوردم که زنده دین حق ماند
چو گل پرپر شدم           
چُـنان مـادر شـدم
حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

اگرچه در عزای جانگدازَت قامتم شد خم            علمدار تو گـشتم در میان خِـیل نامَحرم
شدند ای بی‌بَـدیل           
یـزیـدی‌هـا ذلـیـل
حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

مرا باشد برای روز محشر بهترین توشه            رَوَم از مرقد مولا به سوی قبر شش گوشه
به دشـت پُـر بـلا           
به سـمـت کـربـلا

حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

رَوَم به جانب گودالِ غم با اشک و سوز دل            به ذکر یا حسین و یا رقیه، یا ابوفاضل
حسین جانم فدات           
فــدای کــربـلات

حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

روم آنجا که زینب دیده بر نیزه سر دلبر            همانجا که ز کینه لالۀ زهـرا شده پرپر
کـنـد بـا دلــبـرش           
تـکـلم خـواهـرش

حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

روم آنجا که چشم عالمین از غصه گشته تر            روم آنجا که روی دست بابا داده جان اصغر
رسد از ره رباب           
به چشمان پر آب

حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

**********************

روم آنجا که آید نالـه‌های غربت زهـرا            روم آنجا که دستش شد جدا آن تشنه لب سقا
کــنـار عــلــقـمـه           
رسـیـده فـاطــمـه

حسین‌جانم حسین، حسین‌جانم حسین

: امتیاز

ذکر سینه زنی اربعین سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک 

دل نوای نینوا دارد،آرزوی کربلا دارد            هر نفس با شور عاشورا، نغمۀ یا لیتنا دارد

می‌کِشد ما را یک نگاه تو            می‌کُـشد ما را قـتـلگـاه تـو


یا حسین مظلوم، یا حسین مظلوم (۲)

****************************

ما بسیجی‌های روح الله، با شهیدان عهد خون بستیم            روز اول یا علی گفتیم، تا به آخر با علی هستیم

عشق این دلها جز ولایت نیست            راه و رسم ما جز شهادت نیست

یا حسین مظلوم، یا حسین مظلوم (۲)

****************************

خوش بُود که در صراط حق، پیرو خون خدا باشیم            می‌رویم پای پیاده تا، اربعین کرببلا باشیم

ما مُعـطّر از لاله و یاسـیم            سینه زنهای کفّ العـباسیم

یا حسین مظلوم، یا حسین مظلوم (۲)

****************************

یا حسین بن علی مولا، آرزویم این بُوَد آقا            که شوم در این مسیر عشق، همسفر با مهدی زهرا

ای امـام مـا یـا ا بـاصـالـح            العَـجـل مـولا یا ابـاصـالح

یا حسین مظلوم، یا حسین مظلوم (۲)

****************************

: امتیاز

ذکر سینه زنی اربعین سیدالشهدا علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

پخش سبک 

با قامت خمیده از، هجوم داغ و غصه‌ها            برا زیـارت حسین، زینب رسیده کـربلا
یــار و عــلــمـدارِ ولا رسـیــده            از ســر بـــازار بــلا رســیــده


ذکر دلـش شده به چـشم گـریان            غریب دشت کربلا حسین جان

**************************

چـه کــاروانی آمـده، از سـفــر شـام بـلا            همه ستم کشیده و، اسیـر ظلم و طعنه‌ها
ربـاب لالایی مـیـخـونه با نـاله            خـالیّ جـای دخــتـر سـه سـالـه
آن که شهیده شد به کنج ویران            غریب دشت کربلا حسین جان

**************************

به یُـمنِ خونِ شهدا، وَ مدد صاحب عـزا            شکر خدا جهانی شد، نهضت سرخ کربلا
باید بشیم آماده با خوش عهـدی            بـرای مـوسـمِ ظـهــور مـهـدی
همه می‌گیم به رسم عشق و ایمان            غریب دشت کربلا حسین جان

**************************

بـا مـددِ امــام رضـا، یـادِ امــام و شـهـدا            از حرمِ شاه نجف، میریم به سوی کربلا
هـمراه حضرت رباب و زینب           
ذکر حسین بُوَد به روی هر لب

می‌گیم به صد نوا و شور و افغان            غریب دشت کربلا حسین جان

**************************

به یاد غربت حسین، مرثیه خوان ماتمیم            مـا نـایـبُ الــزّیـارهٔ، مـدافـعـان حـرمـیـم

بجای رهـبـرم که جـان فـدایش            می‌ریم زیـارت حـسین بـرایش
بـگـو بجای رهـبر و شـهـیـدان           
غریب دشت کربلا حسین جان

**************************

شده شُکـوهِ اربعـین، حِیرتِ کلّ عالَـمین            میره به سوی کربلا، لشگر زینب و حسین

رسـیـده کــربـلا بـا قـامـت خـم            زیـنب مـحـزونـه بـا آه و مـاتـم

رســد نــوای او تــمــام دوران            غریب دشت کربلا حسین جان

: امتیاز

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : محمدجواد شیرازی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : مثنوی

سـیــزده ســالـۀ امــامِ کــریــم            شــده آمــاده بــلای عــظــیــم

رفت و افتاد روی پای حسین            بوسه می‌زد به دست‌های حسین


سوخـتـند از غم و کباب شدند            هر دو از گریه خیسِ آب شدند

گـریه در حالت عـطش کردند            آن قدر گریه تا که غش کردند

گـریـه‌هـای عـمـو مـکـرر شد            تـــشــنــۀ دیــدنِ بـــرادر شــد

زیر لب روضۀ حسن را خواند            قاسمش را به سینه‌اش چسباند

جلوی خیمه، جان تازه گرفت            آخـرش از عـمو اجازه گرفت

اذن میـدان گرفت و عازم شد            نـوبـت نـعـره‌هـای قـاسـم شـد

حـال باید خودی نـشان می‌داد            دشت، را یک تنه تکان می‌داد

وقـت برچـیـدنِ هُـبَل شده بود            فأنا بن الحسن؛ جـمل شده بود

هـمـه گـفــتـنـد آمــده حــیــدر            پـســر پـــورِ ارشــدِ حـــیــدر

هـرکه افـتاد سـوی او گـذرش            ازرق و هر چـهـار تا پسرش

هـمـه بر روی خـاک افـتـادند            غرقِ در خون، هلاک افـتادند

نعره می‌زد، علی مع الحق را            کـنـد از ریـشه نـسل ازرق را

وقت رزمـش قـمـر، بلـند شده            مـادرش نـجـمـه سربـلـند شده

فـخـر دارد به خود تـمام حرم            که شـده نـذر اهـل بـیـت کـرم

طالب مرگ، بین لشگر کیست؟!            دید دشمن، حریف قاسم نیست

حیله شد چاره، دوره‌اش کردند            همه یک باره، دوره‌اش کردند

ابرویش بین جنگ، زخمی شد            سرش از تیغ کین، زخمی شد

ضربِ شـمـشـیر نانجـیـبی، آه            بر سرش خورد و گفت: یاعماه

از روی اسب، دور از حضرت            بر زمین خورد با سر و صورت

تا صدا زد، سواری از خـیمه            مـثـل بازِ شـکـاری از خـیـمه

آمد و اشک، از دو دیده فشاند            قـاتلش را به قعـر دوزخ راند

رفـت بـالا صــدای فــریـادش            آمــدنــد اشـقــیــا بـه امــدادش

بسکه مرکب به رفت و آمد بود            شـد هـوا نـاگـهـان غـبـار آلود

بود دشـت از غـبـار مـالامـال            وسط دشت، نجمه رفت از حال

عمّه اش در حـرم زمـین افـتاد            بر روی خاک، با جـبـین افتاد

چه گذشت آن وسط؟! نمی‌دانم            روضه را بـازتـر نـمی‌خـوانم

داشت قاسم به خاک می‌غلطید            شـانـه‌هـای حـسـین می‌لـرزیـد

در دهان تا زبان، تکان می‌خورد            دنده‌هایش تکان تکان می‌خورد

آه... آخـر بـه دوش مـولایـش            بر زمـیـن می‌کـشـیـد پاهـایش

غرقِ خون، وصل یار، شیرین بود            سرّ احـلی مِن العـسل این بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن تغییر داده شد؛ موضوع نامه امام حسن برای اذن جنگیدن حضرت قاسم در هیچ کتاب معتبری نیامده است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در روضة الشهدا جعل شد و هیچ سندی هم ندارد. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

دست خـطِ حـسـن به کـار آمد            نـاگـهـان بـر دلـش قــرار آمـد

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد و یا حذف شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است.

هـرکه افـتاد سـوی او گـذرش            ازرق و هر چـهـار تا پسرش

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و تحریفی بودن تغییر داده شد، همانگونه که بسیاری از علما و مراجع در کتب: جلاءالعیون ۵۶۹؛ منتهی الآمال ۴۴۹؛ نفس المهموم ۲۸۳؛ لؤلؤ ومرجان ۲۱۵؛ اربعین الحسینیه ۱۳۸؛ قاموس الرجال  ج۸ ص ۴۶۶؛ فواید المشاهد ۵۱؛ تحقیق درباره اوّل اربعین ۶۸۴؛ تنقیح المقال ج۲ص ۱۹؛ حماسه حسینی ج۳ ص ۲۵۵؛ کبریت احمر ۳۸۴؛ مقتل تحقیقی ۱۸۰؛ مقتل جامع ج۱ ص۱۱۹ و .... نوشته ­اند ازدواج حضرت قاسم با دختر امام حسین  تحریفی است و این قصۀ جعلی برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضة الشهدا بدون هیچ سندی تحریف شده است. در استفتاعی که از حضرات آیات عظام سیستانی، خامنه ای و فاضل لنکرانی صورت گرفته است آنها نیز ضمن نادرست خواندن این داستان جعلی و خیالی؛ خواندن آن را جایز ندانسته اند. (جامع المسائل ج۲ ص۶۲۰ و ۶۲۴)

فخر دارد به خود عروس حرم            که شـده نـذر اهـل بـیـت کـرم

نـوعـروسِ حـرم زمـین افـتـاد            بر روی خاک، با جـبـین افتاد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد؛ در رزم و شهادت حضرت قاسم سنگ پرانی نبوده است بلکه بعد از آنکه دیدند نمی توانند رودر رو با ایشان جنگ کنند ناجوانمردانه و بطور دسته جمعی حمله کرده و اورا به شهادت رساندند، ضمنا نیزه به پهلو زدن نیز مستند نیست بلکه حضرت قاسم با شمشیری که به فرق مبارکشان زده شد به شهادت رسیدند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ابرویش بین جنگ، زخمی شد            سرش از نقلِ سنگ، زخمی شد

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، زیرا موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه و محققین مقتل جامع تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است.

دشت در حـالـتِ سکـونی بود            هـمـه جا رد نـعـلِ خـونی بود

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن قالب شعر : غزل

دشمن شناس بود و سربازِ بی‌بـدل بود            فـرزندِ بی‌مـثـالِ جـنـگـاور جـمـل بـود

شمشیر می‌کشید و سر روی خاک می‌ریخت            مثـل عـلیِ اکـبر در رزم، بی‌مـثـل بود


ارثـیـۀ پـدر بود عـشقِ عمو حـسـیـنش            در کربلا شد اثبات، عشقی که بی‌خلل بود

ترسیده بود  دشمن! چون در کشاکشِ جنگ            هـمـواره کارِ قـاسـم، آوردنِ اجـل بـود

هر کس که در جدالِ با این دلاور افتاد            مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود

تاریخ غبطه خورده، أِن تُنْكِرُونی‌اش را            اینکه همیشه حرفش، همراه با عمل بود

یک عمر مثلِ قاسم؛ در نزد «حاج قاسم»            طعم خوشِ شهادت، «أحلی مِن العسل» بود!

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل تحریفی بودن داستان جعلی ارزق شامی تغییر داده شد؛ این قصه برای اولین بار در قرن دهم در کتاب روضةالشهدا که کتابی تحریفی است؛ بدون هیچ سندی جعل شده است.جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

ترسیده بود «أزرق»! چون در کشاکشِ جنگ            هـمـواره کارِ قـاسـم، آوردنِ اجـل بـود

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما پیشنهاد می‌کنیم به منظور انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

هر کس که در جدالِ با چشم‌هایش افتاد            مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود

مدح و شهادت حضرت قاسم علیه‌السلام

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

نجمه در خیمه پریشان شدنت را چه‌کند            یک حرم چاک گریبان شدنت را چه‌کند

گـفت دنـبالِ تو عـمـه چـقـدر مـاه شـدی            حسرتِ مثلِ حسن جان شدنت را چه‌کند


سعی کردم که نفهمند چه شد با تو، عمو            قـدِ عـبـاس نـمایـان شـدنت را چـه کـنـد

بی زره رفتی و عـباس به قـربانت رفت            حال ای حنجـره قربان شدنت را چه‌کند

اینقدر چگ مزن روی زمین پیشِ حسن            پـدرت دست به دامـان شدنت را چه‌کند

دیـدم انگـشت به دنـدان شـدن لشکـر را            مانده بود اینهمه طوفان شدنت را چه‌کند

کاش می‌شد که نفـهـمـند یتـیـمی که نشد            نیـزه هم مانـد خـرامان شدنت را چه‌کند

خوش دلـم بود عـزیـزم ضربـانـم باشی            نـوجـوانم نـشـد آخـر که جـوانـم بـاشـی

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، در رزم و شهادت حضرت قاسم سنگ باران، نیزه زدن و ... نبوده است بلکه بعد از آنکه دیدند نمی توانند رودر رو با ایشان جنگ کنند ناجوانمردانه و بطور دسته جمعی حمله کرده و در این میان عمربن سعید ناگهان شمشیری به فرق مبارکشان زد به زمین افتاده و به شهادت رسیدند.

با هـمین پیـرهنِ ساده تو را چـشم زدند            سنگ فهـمـید به میدان شدنت را چه‌کند

آنقدر خورد که دندانِ تو را با خود بُرد            سنگ دانست که خندان شدنت را چه‌کند

ابیات زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت‌های معتبر حذف شد، ضمناً موضوع زیر سم اسب ماندن بدن حضرت قاسم اشتباه برداشت از روایت تاریخی است؛ زیرا همانگونه که آیت الله شعرانی در ترجمه نفس المهموم، آیت الله‌ اشراقی در اربعین الحسینیه و محققین مقتل جامع و دیگر علما تأکید می‌کنند کسانی همچون علاّمه مجلسی که نوشته‌اند بدن حضرت قاسم پایمال سُم اسب شد، در ترجمه تاریخ الامم والملوک ( تاریخ طبری ) اشتباه کرده‌اند زیرا ضمیر ذکر شده در تاریخ الامم و الملوک به عَمْرُو بْنِ سَعْدِ اَزْدِي برمی‌گردد نه حضرت قاسم؛ زیرا در ادامۀ همین گزارش نوشته شده است اسبها بدن او را پایمال کردند تا مُرد؛ هنگامی که گردوغبار فرو نشست دیدند امام حسین علیه السلام بالای سر قاسم نشسته و قاسم پاهای خود را به زمین می‌کشد. این جمله نشانگر زنده بودن حضرت قاسم است در صورتیکه متن روایت گوید کسی که بدنش پایمال سُم اسبها شد در همان لحظه مُرده است. در ثانی مگر بدن حضرت قاسم نعوذ باالله از لاستیک بوده که در اثر زیر سم اسب ماندن کش آمده و بزرگ شود!! جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.

هِی سپاه از روی تو رد شده و برمی‌گشت            حال این دشت فـراوان شدنت را چه‌کند

سیـنـه‌ات نـرم که شد مـادرم آمـد اما...            مــادرم پـارۀ قـرآن شـدنـت را چـه‌کـنـد

مدح امام حسن مجتبی علیه‌السلام در شب ششم محرم

شاعر : مهدی شریف زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

نام اعظم نه فقط عشق مسلّم حسن است            بهترین زمزمه‌ها نغمۀ جانم حسن است

آنکـه تـا آمـده بخـشـیـده و از روز ازل            شده آقای کـریم هـمه عـالـم حـسن است


بعد یا فـاطـمـه اول از عـلـی دم بـزنـید            بعـد یا حـیـدر کـرار مُـقـدّم حـسن است

سر این سفره چه خوب است نشستن دارد            آب از این چشمه بنوشید که زمزم حسن است

صاحب و بانی هر روضه خود فاطمه است            آنکه در بزم حسینش زده پرچم حسن است

اولین گریه کن خـون خـدا فـاطمه است            دومین گـریه کن ماه محـرم حسن است

ششـمـین شب شده و سـائل دست حسنم            حَسَنیه است حُـسنیه و ذکرم حسن است

: امتیاز